معنی (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل od)، میکنی، تو , میکنی, معنی (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل خی)، میکنی، تو پ میکنی, معنی (bmk aow ktcb اx xkاj pاqc tug od)، kdljd، تm , kdljd, معنی اصطلاح (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل od)، میکنی، تو , میکنی, معادل (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل od)، میکنی، تو , میکنی, (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل od)، میکنی، تو , میکنی چی میشه؟, (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل od)، میکنی، تو , میکنی یعنی چی؟, (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل od)، میکنی، تو , میکنی synonym, (دوم شخص مفرد از زمان حاضر فعل od)، میکنی، تو , میکنی definition,